دارم آرشیومو میخونم و یه مطلب نوشتم راجبه ز که واسه اولین بار میخواست بیاد خونمون و چقد بعد اونبار اومد خونمون و چقد تو شرایط های بدتر اومد و باهاش رودربایستی نداشتم یه روز اتاقم وسطش پر جزوه و کتاب و کمدمم خالی وسط زمین بود اما اومد باهم حرف زدیم و خندیدم و اصلا ناراحت نبودم که قراره بیاد زندگی اینجوری تغیر میکنه دیگه!
برچسب : نویسنده : 4vitabrevisa بازدید : 90 تاريخ : يکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت: 10:40
آدم گوه همونیه که اولین بار من باید بهش زنگ بزنم وقتی ام زنگ میزنم و جواب نمیده دوروز بعدش از طریق یه نفر باید بفهمم ساعت ۸شب خواب بوده:) اونوخ خودت نمیتونستی زنگ بزنی یا تکست بدی؟#عن نباشیم!
برچسب : نویسنده : 4vitabrevisa بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1397 ساعت: 14:48
برچسب : نویسنده : 4vitabrevisa بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1397 ساعت: 14:48